گذشته ها


♥عاشقانــه♥سلطان غـ ـــم♥

آخرین سنگر سکوته! خیلی حرفا گفتنی نیست!


دیشب باز هم از خواب پریدم


امروز باز هم در کوچه پس کوچه های این شهر خاطرات برایم زنده شد


و مهر بودن خورد ظهر هواسرد بود


اما هوای دل من ابری بارانی


غروب از پی چشمان همه گذشتم و گوشه ای پناه بردم



و گریستم آنقدر گریستم که دگر نای نفس کشیدن نماند


پسرکی برایم آب آورد گفت بخور خوردم آه کشیدم


امابعد از رفتنش متوجه شدم همان شازده کوچولوی تنفر من است


امشب تصمیم گرفتم گذشته ام را سیاه کنم


تا دگرگذشته ای نباشد خاطره ای نباشد


نمی دانم فردا چه خواهد شد آیا فردا هم همین می شود



 

و من باز هم می گریم هنوز هم خار گذشته ها در جگرم فرو می رود


*نســــــــــــــــــــــیم*

 

 




نظرات شما عزیزان:

احســـــــان
ساعت11:04---2 اسفند 1390
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبای داری خوشحال میشم به منم سر بزنی

من لینکت کردم صرفا جهت اطلاعپاسخ:tnx


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 29 بهمن 1390برچسب:,ساعت 19:21 توسط نســــــــــیم| |

قالب : بلاگفا